فرق حرز با رقیه ، عوذه ، نشره ، تمائه
تعریف رقیه
«رُقیه شرعیه»، پناه بردن به خداوند به وسیله دعا و آیات قرآن است. «رُقیة» از ریشه «رَقَیَ» به معنای دعا، تعویذ، وِرد و افسون است که به جهت انجام امری یا جهت حفظ و در امان ماندن از چیزی و یا رها شدن از بیماری و گرفتاری مثل سحر، جن، گزیدگی، صرع و ... خوانده می شود تا از آن رها شود. الرُّقْيَة: العُوذة التى يُرقَى بها المريض. رقیه، تعویذی است که پناه می برد به آن مریض. الرُّقْيَةُ، بالضَّمِّ: العُوذَةُ التي يُرْقَى بها صاحِبُ الآفَةِ كالحُمَّى و الصَّرَعِ و غيرُهما. رُقیه (با ضمه راء) یعنی تعویذی که پناه می برد به آن، بیماری که تب دارد یا صرع دارد یا غیر این ها. رقیه امر مهمی است. در میان درمان های روایی «رقیه» نیز ذکر شده است. خداوند میفرماید: ﴿وَ قيلَ مَنْ راق﴾. و گفته شد چه کسی رقیه میخواند. رقیه خوانی یک هنر است که در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و قبل از آن بوده است و کار هرکسی نبوده است؛ شاید هنر آن در قدرت انشاء و استفاده از کلمات مناسب و صحبت کردن با بیماری یا علل و اسباب آن باشد. در رقیه کلمه «ارقیک» آمده است «بسم الله ارقیک» به همین جهت به آن «رقیه» میگویند مانند «عوذه» که در آن کلمه «اعوذ» آمده است. در زمان جاهلیت متن رقیه ها به زمان عبری یا عربی قدیم یا به زبان هندی بوده است ، به همین جهت مردم و حتی خودِ خواننده معنای آن را نمیدانست لذا پیامبر فرمودند اگر معنای رقیه را نمیدانید آن را نخوانید چون مضمون بیشتر رقیه های غیر اسلامی و شرک بوده است؛ مثلا در آن ها کمک گرفتن از بت ها و ماه و آفتاب بود ، بنابراین معنای رقیه باید شناخته شده باشد. رقیه به معنای دعا و تسکین دادن و مستقر شدن و بالا رفتن هم گفته شده است.
جایی که میتوان رقیه خواند
رقیه محدودیت هایی دارد؛ اولا اینکه رقیه باید شناخته شده باشد و محدودیت دوم این است که رقیه برای بیماری های خاص است و با این حال در روایات ذکر شده است که رقیه برای همه بیماری ها نیست. در روایتی آمده است که: أَنَّهُ نَهَى عَنِ الرُّقِيِ بِغَيْرِ كِتَابِ اللَّهِ. پیامبر نهی فرمود از رقیه به چیزی غیر از کتاب الله. در روایت دیگری حضرت امیر علیه السلام میفرماید: مَنْ جَاءَ عَرَّافاً فَسَأَلَهُ وَ صَدَّقَهُ بِمَا قَالَ فَقَدْ كَفَرَ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ ص وَ كَانَ يَقُولُ إِنَّ كَثِيراً مِنَ الرُّقَى وَ تَعْلِيقَ التَّمَائِمِ شُعْبَةٌ مِنَ الْإِشْرَاكِ. کسی که نزد عراف میرود و حرف های او را باور میکند، به آنچه خدا به پیامبر نازل کرده است کافر شده است و میفرمود (مفاهیم) اکثر رقیه ها و تمائم شعبه ای از شرک هستند. در روایت دیگری از امام کاظم علیه السلام آمده است: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرِيضِ أَ يَكْتَوِي أَوْ يَسْتَرْقِي قَالَ لَا بَأْسَ إِذَا اسْتَرْقَى بِمَا يَعْرِفُ. از امام پرسیدم که مریض میتواند خود را داغ کند یا رقیه بگیرد؟ فرمود اشکالی ندارد ، اما رقیه بخواند به چیزی که میشناسد. در اسلام مسئله توکل بر خداوند مطرح است و اینکه چیزی از خدا مخفی نیست و چیزی از تحت اراده خداوند خارج نیست، به همین جهت مردم در تاثیر رقیه شک کرده بودند و از آن سوال میکردند. در روایتی آمده است: يَا رَسُولَ اللَّهِ أَرَأَيْتَ رُقًى نَسْتَرْقِيهَا وَ دَوَاءً نَتَدَاوَى بِهِ هَلْ يَرُدُّ مِنْ قَضَاءِ اللَّهِ شَيْئاً قَالَ هِيَ مِنْ أَقْدَارِ اللَّهِ تَعَالَى. ای رسول خدا میبینی رقیه هایی که میخوانیم و دارویی که استفاده میکنیم آیا چیزی از قضاء خدا را برمیگرداند؟ فرمود این ها خود از قدر های الهی است. با این بیان پیامبر صلی الله علیه و آله چراغ سبزی برای استفاده از رقیه نشان داده اند. پیامبر صلی الله علیه و آله مبتلا به درد شدند جبرئیل نازل شد و این رقیه را آورد: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ- يَا مُحَمَّدُ- وَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يَعْنِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَافِيكَ، وَ بِسْمِ اللَّهِ خُذْهَا فَلْتَهْنِيكَ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ لَتَبْرَأَنَّ بِإِذْنِ اللَّه. این رقیه معروف به «رقیهی جبرئیل» است. خواندن این عبارات و اینکه جبرئیل آن را آورده است یک آرامشی در بیمار به وجود میآورد و کمک در درمان آن میکند حتی اگر نگوییم که خود رقیه درمان است. در روایت دیگر آمده است پیامبر از یک مریضی عیادت کردند و فرمودند من برای شما رقیه ای میخوانم که جبرئیل به من آموخت: بِسْمِ اللَّهِ يَشْفِيكَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ يَأْتِيكَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد. پیامبر صلی الله علیه و آله رقیه میخواند و روایات آن نیز متعدد است به همین دلیل رقیه باید در درمان وجود داشته باشد. نمیخواهیم بگوییم که رقیه اصل درمان است اما باید در کنار دارو باشد تا درمان ما رنگ و بوی اسلامی پیدا کند. در روایت دیگری میفرماید: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ بِسْمِ اللَّهِ أَشْفِيكَ مِنْ كُلِّ إِرْبٍ يُؤْذِيكَ وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَد. «ارب» به معنای مشکل است. در روایت دیگری آمده است که جبرئیل برای پیامبر صلی الله علیه و آله رقیه خواند و به او این رقیه را برای چشم زخم آموخت: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ مِنْ كُلِّ عَيْنِ حَاسِدٍ اللَّهُ يَشْفِيَك.
بیماری هایی که با رقیه درمان میشود
خواندیم که جبرئیل برای پیامبر زمانی که ایشان تب داشت رقیه خواند. معلوم میشود رقیه درمان تب است. و تب نماینده هفتاد بیماری است. چون از روایات استفاده میشود که بیماری های همراه با تب، هفتاد بیماری است. در عین حال روایاتی داریم که میفرماید رقیه موارد خاصی را درمان میکند. روایت شده است که پیامبر رقیه میخواندند و میفرمودند: بسم الله أرقيك و الله يشفيك من كل داء هو فيك من عين عائن و نفس نافس و حسد حاسد. «نفس» یک جور چشم زخم است و تفاوتی با چشم زخم هم دارد. میگویند این شخص منفوس است. نَفَس شخص اگر به غذایی خورد آن را نمیخورند چرا چون این شخص منفوس است. مثلا کسی آمده است و غذا را بو کرده و خوشش آمده است و به او از آن غذا داده نشده است. میگویند این غذا منفوس است (اصطلاحاً میگویند: چشم طرف دنبال اوست). در این روایت دارد «از هر بیماری» یعنی کل بیماری ها را شامل میشود. میتوان از این روایت عمومیت را استفاده کرد. یا در روایت قبل فرمود «من کل ارب» اما شاید جملات اخیر در این روایت «کل داء» را تقیید بزند. موید آن روایاتی است که رقیه را محصور میکند. روایتی از پیامبر میفرماید: لَا رُقًى إِلَّا فِي ثَلَاثَةٍ فِي حُمَةٍ أَوْ عَيْنٍ أَوْ دَمٍ لَا يَرْقَأ. رقیه نیست مگر در سه مورد گزیدگی، چشم زخم و خونریزی. آنکه فرمود «رقیه نیست»، یا نفی وجود رقیه و یا نفی اثر رقیه در غیر این سه مورد است. شاید این روایت عمومیت روایات قبل را تخصیص میزند. روایت دیگری میفرماید: لَا رُقْيَةَ إِلَّا مِنْ حُمَةٍ أَوْ عَيْن. رقیه نیست مگر در گزیدگی و چشم زخم. اما روایاتی داریم که در آن ها رقیه درباره دندان درد و تب وارد شده است. معلوم میشود رقیه در موارد دیگر هم خوانده میشود. روایتی داریم میفرماید: لَا بَأْسَ بِالرُّقَى مِنَ الْعَيْنِ وَ الْحُمَّى وَ الضِّرْسِ وَ كُلِّ ذَاتِ هَامَّةٍ لَهَا حُمَةٌ إِذَا عَلِمَ الرَّجُلُ مَا يَقُولُ لَا يُدْخِلُ فِي رُقْيَتِهِ وَ عُوذَتِهِ شَيْئاً لَا يَعْرِفُه. اشکالی ندارد رقیه خواندن از چشم زخم و تب و دندان درد و هر چیزی که زهر دارد هنگامی که چیزی را که نمیداند داخل رقیه نکند.
با چه عباراتی رقیه خوانده می شود
1- عبارات قرآنی در روایت راوی در مورد رقیه و نشره برای درمان نیش عقرب و مار ، جنون، سحر و کسی که شکنجه می شود از امام صادق علیه السلام سوال کرد آن حضرت فرمود: قال: یَا ابْنَ سِنَان ،لَا بَأْسَ بِالرُّقْیَهِ وَ الْعُوذَهِ وَ النُّشْرَهِ إِذَا کَانَتْ مِنَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ لَمْ یَشْفِهِ الْقُرْآنُ فَلَا شَفَاهُ اللَّهُ وَ هَلْ شَيْءٌ أَبْلَغُ فِي هَذِهِ الْأَشْيَاءِ مِنَ الْقُرْآنِ أَ لَيْسَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ أَ لَيْسَ يَقُولُ تَعَالَى ذِكْرُهُ وَ جَلَّ ثَنَاؤُهُ لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ سَلُونَا نُعَلِّمْكُمْ وَ نُوقِفْكُمْ عَلَى قَوَارِعِ الْقُرْآنِ لِكُلِّ دَاء. ای ابن سنان، رقیه و عوذه و نشره اشکالی ندارد در صورتی که از قرآن باشد.آیا خداوند تبارک و تعالی نمی فرماید : آیاتی از قرآن نازل می کنیم که برای مؤمنان شفاست؟ آیا خداوند تبارک و تعالی نمی فرماید قرآن اگر بر کوه نازل شود کوه ترک می خورد و خاشع و فروتن خواهد بود؟ از ما بپرسید به شما می آموزیم آیات درمانی قرآن را برای هر بیماری. در روایت دیگر آمده است: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ محمد [مُحَمَّداً] الْبَاقِرَ أَ نَتَعَوَّذُ شيء [بِشَيْءٍ] مِنْ هَذِهِ الرُّقَى؟ قَالَ إِلَّا مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ عَلِيّاً كَانَ يَقُولُ: إِنَّ كَثِيراً مِنَ الرُّقَى وَ التَّمَائِمِ مِنَ الْإِشْرَاك. از امام باقر علیه السلام پرسیدم آیا خود را با رقیه تعویذ کنیم؟ فرمود نه الا از قرآن. حضرت امیر علیه السلام فرمود همانا بیشتر رقیه ها و تمیمه ها شرک است. بنابراین اگر معنای رقیه شرک آلود نباشد از روایت قبل استفاده میشود که مشکلی ندارد.
2- کلام امام (علیه اسلام) در روایت دیگری آمده است هنگامی که خواستی برای زخم از درد و خون و آنچه میترسی رقیه بخوانی دستت را روی زخم قرار بده و سه مرتبه بگو: بِسْمِ اللَّهِ أَرْقِيكَ بِسْمِ اللَّهِ الْأَكْبَرِ مِنَ الْحَدِّ وَ الْحَدِيدِ وَ الْحَجَرِ الْمَلْبُودِ وَ النَّابِ الْأَسْمَرِ وَ الْعِرْقِ فَلَا يَنْعَرُ وَ الْعَيْنِ فَلَا تَسْهَرُ تُرَدِّدُهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ. در روایتی آمده است که نزد امام صادق علیه اسلام رفتم درحالیکه به مردی از دوستدارانش رقیه تب تعلیم میفرمود پس آن را از زبان آن مرد نوشتم گفت سوره حمد و توحید و قدر و آیت الکرسی خوانده میشود سپس در دو طرف شخص محموم با انگشت اشاره بنویسد: اللَّهُمَّ ارْحَمْ جِلْدَهُ الرَّقِيقَ وَ عَظْمَهُ الدَّقِيقَ مِنْ سَوْرَةِ الْحَرِيقِ يَا أُمَّ مِلْدَمٍ إِنْ كُنْتَ آمَنْتَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلَا تَأْكُلِي اللَّحْمَ وَ لَا تَشْرَبِي الدَّمَ وَ لَا تَنْهَكِي الْجِسْمَ وَ لَا تَصْدَعِي الرَّأْسَ وَ انْتَقِلِي عَنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانَةَ إِلَى مَنْ يَجْعَلُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تَعالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ عُلُوّاً كَبِيرا. این روایت نشان میدهد که رقیه اختصاص به قرآن ندارد. میشود با بیماری صحبت کرد. بنابراین دست رقیه خوان تا حدودی باز میشود.
تعریف نشره
نشره نوعی رقیه و علاج است. با نشره کسی که از ناحیه جن آسیب دیده است را درمان میکنند و به اسم نشره نامیده شده است چون به وسیله این دعا بیماری شخص که با استخوان های او مخلوط شده است را بهبود میدهد. رقیه کلمه «ارقیک» دارد و عوذه کلمه «اعوذ» دارد. در استعمالات روایات گاهی دعائی کلمه ارقیک دارد ولی به آن نشره میگویند یا کلمه اعوذ دارد ولی به آن رقیه میگویند. بنابراین این کلمات به یکدیگر نیز اطلاق میشود. نشره اختصاص به بیماری «مس جن» و جنون ندارد. بلکه نشره هر دعائی است که سبب خوشحالی و دلخوشی بشود. دلیل آن این روایت است: النُّشْرَةُ فِي عَشَرَةِ أَشْيَاءَ الْمَشْيِ وَ الرُّكُوبِ وَ الِارْتِمَاسِ فِي الْمَاءِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْخُضْرَةِ وَ الْأَكْلِ وَ الشُّرْبِ وَ النَّظَرِ إِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ وَ الْجِمَاعِ وَ السِّوَاكِ وَ غَسْلِ الرَّأْسِ بِالْخِطْمِيِّ فِي الْحَمَّامِ وَ غَيْرِهِ و مُحَادَثَةِ الرِّجَال. نشره در ده چیز است در راه رفتن ، سوار شدن ، غوطه ور شدن در آب ، نگاه کردن به سبزه ، خوردن و آشامیدن ، نگاه کردن به زن زیبا(به حلال) ، همبستر شدن(با همسر)، مسواک زدن ، شستن سر با گل ختمی ، صحبت کردن با مردان. پس نشره لازم نیست دعا باشد بلکه عمل و انجام کار نیز میباشد. حالا اگر هم دعائی یا کلامی و ذکری مس جن را برطرف کند به آن نشره میگوییم هر چند اعتقاد داریم که نشره اختصاص به کلام ندارد و شامل هر چیزی است که سبب خوشحالی میشود. روایتی نداریم که ذکری نقل کنند و بگوید این نشره است و مس جن را برطرف میکند. در روایتی آمده است: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَنِ النُّشْرَةِ لِلْمَسْحُورِ فَقَالَ مَا كَانَ أَبِي يَرَى بِهِ بَأْسا. از امام صادق علیه السلام درباره خواندن نشره برای کسی که سحر شده است پرسیدم فرمود پدرم در این کار مشکلی نمیدید. امام بیان نفرمود که نشره چیست و معنا و مفهوم آن چیست، بلکه کلمه نشره در کلمات ائمه علیهم السلام برای غیر مسحور هم وارد شده است. کلینی در کافی نقل میکند که پیامبر با این دعا نشره میخواند: دستت را روی محل درد قرار میدهی و هفت مرتبه یا حداقل سه مرتبه میگویی: أَيُّهَا الْوَجَعُ اسْكُنْ بِسَكِينَةِ اللَّهِ وَ قِرْ بِوَقَارِ اللَّهِ وَ انْحَجِزْ بِحَاجِزِ اللَّهِ وَ اهْدَأْ بِهَدْءِ اللَّهِ أُعِيذُكَ أَيُّهَا الْإِنْسَانُ بِمَا أَعَاذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ عَرْشَهُ وَ مَلَائِكَتَهُ يَوْمَ الرَّجْفَةِ وَ الزَّلَازِلِ. این نشره کلمه اعوذ دارد و معلوم میشود این اصطلاحات به جای یکدیگر استعمال میشود. در لغت آمده بود که نشره برای مس جن است ولی در این روایت دیدیم که نشره برای درد نیز خوانده شده است.
تعریف تمائه
تمائم جمع تمیمه است. چیزهایی که مینویسند و آویزان میکنند. در گذشته دندان خرس را آویزان میکردند برای قدرت یا مهره مار آویزان میکنند برای خوش شانسی؛ برخی چنین اعتقادی دارند، اما پیامبر صلی الله علیه و آله در زمان بعثت این کارها را نفی فرمود: أَنَّهُ نَهَى عَنِ التَّمَائِمِ وَ التِّوَلِ فَالتَّمَائِمُ مَا يُعَلَّقُ مِنَ الْكُتُبِ وَ الْخَرَزِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ وَ التِّوَلِ مَا يَتَحَبَّبُ بِهِ النِّسَاءُ إِلَى أَزْوَاجِهِنَّ كَالْكِهَانَةِ وَ أَشْبَاهِهَا وَ نَهَى عَنْ السَّحَرِ- قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ لَا بَأْسَ بِتَعْلِيقِ مَا كَانَ مِنَ الْقُرْآن. پیامبر از نوشته ها و چیزهایی که آویزان میکنند نهی فرمود زیرا خیلی از این نوشته ها و چیزها داخل در شرک است ولی امام صادق علیه السلام می فرمایند به گردن انداختن آیاتی از قرآن اشکالی ندارد. روایت دیگر میفرماید: إِنَّ كَثِيراً مِنَ الرُّقَى وَ تَعْلِيقَ التَّمَائِمِ شُعْبَةٌ مِنَ الْإِشْرَاك. اکثر رقیه ها و آویزان کردن تمائم ها شعبه ای از شرک هستند. چیزهایی که آویزان میکردند شامل مطالب شرک آمیز بود لذا نهی شده است. شاید از مجموع روایات به دست میآید که نهی از رقیه و تمائم به ترویج استفاده از قرآن است: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ الْبَاقِرَ عَنِ الْمَرِيضِ هَلْ يُعَلَّقُ عَلَيْهِ تَعْوِيذٌ وَ شَيْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ؟ فَقَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهِ إِنَّ قَوَارِعَ الْقُرْآنِ تَنْفَعُ فَاسْتَعْمِلُوهَا. از امام صادق علیه السلام سوال کردم از مریض که آیا به او تعویذ یا چیز دیگری از قرآن آویزان بشود؟ فرمود بله اشکالی ندارد زیرا قوارع قرآن مفید و موثر است پس از آن ها استفاده کنید. روایت دیگری از امام باقر علیه السلام است: فِي الرَّجُلِ يَكُونُ بِهِ الْعِلَّةُ فَيُكْتَبُ لَهُ الْقُرْآنُ فَيُعَلَّقُ عَلَيْهِ أَوْ يُكْتَبُ لَهُ فَيَغْسِلُهُ وَ يَشْرَبُهُ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ كُلِّهِ. درباره مردی که بیمار است برای او قرآن نوشته میشود و به او آویزان میشود یا نوشته میشود و شسته میشود و نوشیده میشود فرمود هیچ کدام اشکالی ندارد. روایت دیگر میفرماید: سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ نُعَلِّقُ شَيْئاً مِنَ الْقُرْآنِ وَ الرُّقَى عَلَى صِبْيَانِنَا وَ نِسَائِنَا فَقَالَ نَعَمْ إِذَا كَانَ فِي أَدِيمٍ تَلْبَسُهُ الْحَائِضُ وَ إِذَا لَمْ يَكُنْ فِي أَدِيمٍ لَمْ تَلْبَسْهُ الْمَرْأَة. از امام صادق علیه السلام پرسیدم آیا چیزی از قرآن و رقیه ها بر گردن بچه ها و زنان خودمان آویزان کنیم؟ فرمود بله اگر در یک پوستی قرار بدهی و اگر در پوسته ای نباشد زن او را نپوشد. روایت دیگری میفرماید: وَ سُئِلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَنِ الْمَرِيضِ هَلْ يُعَلَّقُ عَلَيْهِ شَيْءٌ مِنَ الْقُرْآنِ وَ التَّعْوِيذِ؟ فَقَالَ: لَا بَأْسَ، قِيلَ: رُبَّمَا أَصَابَتْهُ الْجَنَابَةُ، قَالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيْسَ يَنْجَسُ، وَ لَكِنَّ الْمَرْأَةَ لَا تَلْبَسُهُ إِذَا لَمْ يَكُنْ فِي أَدِيمٍ، وَ أَمَّا الرَّجُلُ وَ الصَّبِيُّ فَلَا بَأْس. از امام صادق علیه السلام پرسیده شد از مریض که آیا بر او چیزی از قرآن یا تعویذ آویزان بشود؟ فرمود اشکالی ندارد عرض شد چه بسا شخص جنب شود فرمود مومن نجس نمیشود ولی خانم نمیتواند آویزان کند مگر اینکه در چرم باشد و مرد و کودک اشکالی ندارد. بحث از تماس با بدن نیست بلکه بحث از آویزان کردن است. اگر بدن شخص جنب با قرآن تماس پیدا کند اشکال دارد بنابراین روایت میفرماید آویزان کردن قرآن اشکالی ندارد. روایت میفرماید مومن نجس نمیشود یعنی بر جنابت نمیماند و خود را تطهیر میکند ولی زن ها به اجبار چند روزی از ماه را در عدم طهارت خواهند بود که راه کار آن در محافظ چرمی قرار دادن دعا و آیات است که این را خود اهل بیت علیهم السلام اجازه داده اند.
تعریف عوذه
عوذه یا همان تعویذ، عباراتی اغلب مکتوب عمدتاً از آیات قرآنی و ادعیه مأثوره برای در امان ماندن از شرور و بلاها است. تعویذ در لغت به معنای پناه بردن، پناه دادن و در امان نگاه داشتن و در اصطلاح به چیزی (شیء، نوشته، تصویر، دعا و ورد) که دارای نیرویی ماورایی باشد و نیز نصب و آویختن آن بر اموال و مکانها، و حمل آن توسط انسان یا حیوان، موجب دفع بلا، بیماری و تعرض موجودات دیگر و نیروهای فاسد بشود. تعویذ بنا بر شایعترین صورت کاربرد آن در جهان اسلام عبارت است از برخی آیات قرآن، ادعیه مأثوره، اسماءالحسنی، اسامی فرشتگان یا اولیاءاللّه، اوراد، رموز و علائمِ مفهوم یا نامفهوم که بر قطعه هایی از کاغذ، چرم، پوست، پارچه، فلز و غیر از آن می نویسند و در کیسه هایی کوچک از جنس های مختلف می گذارند و سپس آن را پنهان یا آشکارا برگردن می آویزند یا بر قسمتی از بدن انسان یا حیوان می بندند یا بر جایی از اشیا و مکان ها نصب می کنند؛ گاهی نیز این عبارت را با رعایت ترتیب و آیینی خاص یا بدون رعایتِ آن، بر شخص یا جانور یا شیئ مورد نظر می خوانند یا زیر لب زمزمه می کنند. برای نوشتن تعاویذ (مانند طلسمات و دیگر نوشته های خَفیه ) در بسیاری موارد از الفباهای رمزی ویژه ای استفاده می شود که گاه، صورتِ تبدیل و تحریف یافته الفبای کوفی یا عبری است. در احادیث و سیره پیامبر اکرم صلی اللّه علیه وآله وسلم و امامان علیهم السلام، شواهد و استناداتی در تأیید استفاده از تعویذ یافت می شود، از جمله گفته شده است که پیامبر، دو نواده اش، حسن و حسین را با همان عباراتی تعویذ می کردند که ابراهیم، دو پسرش اسماعیل و اسحاق، و موسی دو پسرِ هارون را تعویذ می کردند. در کتب حدیثی شیعه، تعاویذ بسیاری از قول پیامبر اکرم صلی اللهه علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام نقل شده است از جمله : پیامبر اکرم، تعویذی برای علی علیه السلام قرار داد که او را از شر سحر، جن، صرع، سم، دزد، درندگان، ماران و عقرب ها مصون می داشت. در متن این تعویذ، اسامیِ نامأنوس و نامفهوم نیز وجود دارد که البته باید شکل تحریف و تبدیل شده از اسامی عبری یا سریانی باشد. از امام علی علیه السلام، تعویذی برای در امان ماندن از شر سحر روایت شده که باید آن را در قطعه ای از پوستِ آهو نوشته بر خود بیاویزند: بسم الله وبالله بسم الله وما شاء الله بسم الله لا حول ولا قوة إلا بالله ، قال موسى ما جئتم به السحران الله سيبطله ان الله لا يصلح عمل المفسدين فوقع الحق وبطل ما كانوا يعملون فغلبوا هنالك وانقلبوا صاغرين.